صبر کن سهراب ! قایقت جا دارد؟


آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند …


وای سهراب کجایی آخر ؟ … زخم ها بر دل عاشق کردن ، خون به چشمان شقایق کردند…
ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش سیری چند ؟


صبــــــــ ـــــــــر کن سهــــــــ ـــــــراب …!


قایقت جا دارد؟ من را نیز با خود ببر ، اینجا عاشقی بین مردم مرده است . .