شام غریبان یا یلدا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در کاسه غیر پسته خندان ندیده اند

بادام تلخ ُدرد یتیمان ندیده اند

گفتند نیست از شب یلدا درازتر

پیداست که شام غریبان ندیده اند

حالا شما بگید شام غریبان بچه های سیدالشهدا بلند بود و صبح نمیشد یا شب یلدا ما

توشب یلدا دعا برا فرج فرزندش"مهدی الصاحب الزمان عج"یادتون نره

التماس دعا

 

آوینی در خصوص کربلا

 

بعضي ها ما را سرزنش ميكنند كه چرا دم از كربلا ميزنيد و عاشورا؟

آنها نميدانند كه كربلا براي ما بيش از آنكه يك شهر باشد يك افق است ،يك منظر معنوي است كه آن را به تعداد شهدايمان فتح كرده ايم

نه يكبار نه دوبار ،به تعدا شهدايمان

دانی که چرا؟

 

داني كه چرا چوب شود قسمتش آتش ؟!

"بي حرمتيش بر لب و دندان حسين است"

داني كه چرا آب فرات است گل آلود؟!

"شرمندگي اش از لب عطشان حسين است "

داني كه چرا خانه حق گشته سيه پوش ؟!

"زيرا كه خدا نيز عزادار حسين است"

 

اشگ فرشته ها

چه شد كه وقتي مسلم ابن عقيل از مسجدبيرون آمدهيچ كس با او نبود ؟...

خدا ميداند....آنچه كه از پاسخ گفتن دادن به اين سوال مهم تر است اين است كه ما بدانيم چرا مردم كوفه با آن شتاب از گرد مسلم پراكنده شدند چنانچه نوشته اند در آن ساعت كه مردم قصرالاماره را در محاصره گرفتند سي تن از قراولان و بيست تن از سران كوفه و خانواده ابن زياد در آنجا بودند چه شد كه اين جمعيت چند هزار نفري نتوانستند كار را يكسره كنند و آن همه درنگ كردند كه.../گاه نماز مغرب رسيد و آن شد كه شد .

 

 

 

 

 

شب جنون عشقت ،بي منتهاست

چايي روضه ات اشك ،فرشته هاست

محرم ها  اذون صحن و سرات

نواي حي علي كرب و بلاست  

 

 

السلام علیک یا ساقی العطاشا

هر چند تیر ،مشک و دلم را دریده است

 

ای آب همتی کن و تا خیمه ها مریز !

 

 

 

 

 

در فرش سالکانند دیوانگان عباس

                            در عرش عارفانند دیوانگان عباس

در اوج شور و مستی این فرقه هوشیارند

                       عاقلترین کسانند دیوانگان عباس

 

محرم هم اومد...!

ما چیکار میخوایم کنیم ؟...

آیا صدای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان رو میشنوید ؟

لبیک میگید مهدی پسندبگید نه مثل کوفی ها ......

اعلان عزای حسینی

 

ميان دل ز عشقت لاله باقيست

                       بحمدلله كه قلبم مست ساقيست               

بساط گريه را آماده سازيد

                      كه نه شب تا محرم وقت باقيست  

حضرت سيدالشهدا (ع) در دوران طفوليت در ماه مبارك رمضان روزه گرفت بي آنكه سحر ميل كند يا به كسي اظهار نمايد كه من روزه ام چون روزهاي آن فصل گرم بود و حضرت حسب خردسال بود و به مقتضاي سن ضعيف و تشنگي بر او غالب شد زبان آن حضرت از خشكي هوا خشكيده و لب مباركش از تشنگ يبهم چسبيده بود حضرت زهرا( س) ديد امروز فرزندش مثل ساير روز ها نيست و رنگ ارغوانيش زعفراني گرديده و در گوشه اي نشسته و به ديوار تكيه كرده و سكوت اختيار نموده است.

آمد سرش را به دامن گرفت و فرمود:

مادرت بقربانت امروز تورا چه ميشود رنگت پريده و با من سخن نميگويي.امام حسين (ع )اول خواست بروز ندهد و نگويد چون ديد مادر اصرار ميكند.

 عرض كرد:اي مادر امروز زا خالصاٌلِوجه الله نيت روزه كرده ام .گفت مادر فدايت شود هواگرم است طاقت تشنگي نداري بيا افطار كن

به مادر التماس كرد كه مرا ملزم مكن به افطار نمودن .

حضرت فاطمه( س )جناب اميرالمومنين را خبر كرد و عرض كرد

 يا علي (ع)حسينم روزه گرفته حالا اول ظهر بي حال شده  هرقدر گفتم افطار كن از من قبول نكرد و التماس كرد اورا به حال خويش رها كنم شما بر او تكليف كنيد كه افطار كند .

حضرت اميرالمونين( ع )هم او را نوازش كرد و فرمود:فرزندم افطار كن از پدر خواهش نمود كه بگذار روزه امروز را به آخر برسانم

جناب رسول( ص) مطلع شد و فرمود:نور ديده بر تو واجب نيست روزه گرفتن و تا غروب طول دادن افطار كن حق تعالي ثواب روزه را به تو ميدهد

امام حسين عرض كرد:يا جداه اطاعت از شما بر من لازم است لكن من التماس ميكنم چون امروز را روزه گرفته ام ميخواهم افطار نكم

جبرييل نازل شد و عرض كرد:حق تعالي ميفرمايد:حسين را به حال خود واگذار كنيد و به افطار وي اصرار نكنيد .براي بي قراري فاطمه( س) كه نميتواند حسين را با اين حال ببيند من هفتاد هزار ملائكه موكلين شمس را حكم كرده ام خورشيد را زود تر از روزهاي ديگر به مغرب بكشند كه جوع و عطش و گرمي هوا حسين ع را اذيت نرساند.

بعد از آنكه روز به آخر رسيد و هنگام افطار شد بلال اذان گفت.حضرت رسول وحضرت امير و حضرت زهرا (س) آمدند نزد حسين (ع )طبق رطب وظرفي آب براي افطارش حاظر كردند

امام حسين (ع) روبه پيامبر كرد و گفت :اي جد بزرگوار رسم است هر طفلي براي اولين بار روزه ميگيرد پدر و مادر و هركه به او محبت دارند به آن طفل انعام ميدهند بخشش مينمايند .امروز روز اول است كه من روزه گفته ام حالا ميخوام محبت شما ها را نسبت به خود ببينم شما ها چه به من الطفات ميكند

جناب رسول فرمودند:اي فرزند حق تعالي مرا شفيع مشفع ناميده ،روز قيامت دامن شفاعت كمر ميزنم و هريك از دوستان تو را شفاعت ميكنم و از صراط ميگذرانم.

امام رو به پدر كرد و گفت شما چه مرحمت مينماييد ؟

حضرت علي (ع) فرمود: حق تعالي مرا ساقي كوثر قرار داده گريه كنندگان تو را از آب كوثر سيراب ميكنم

امام رو به مادرش فاطمه زهرا س كرد و عرض كرد: مادر از همه بيش از همه به فرزند  اظهار محبت مينماييد انعام شما چه دخواهد بود؟

حضرت فاطمه (س) فرمود :نور ديده من روز قيامت مي آيم آنجا كه اعمال را مي سنجند و محاسبه ميكنند هر كسي كه بر غريبي و مظلومي تو گريسته باشد و هر كس به زيارت تو آمده باشدعزايت كرده باشد و هركسيكه اقامه ي عزايت كرده باشد و هركسي كه اعانت زوارت كرده باشد همه را شفاعت ميكنم

جبرييل عرض كرد :من هم خادم حسينم .گهواره اش را جنبانيده ام ستاري اي است در آسمان كه هر سي هزار سال يكبار طلوع ميكند و من آن را سي هزار مرتبه ديده ام هرجه اين مدت عبادت كرده ام به دوستان و عزاداران حسين بخشيدم.

ملكي آمد و گفت حضرت تعالي ميفرمايد :"بنده ي خاص من حسين محض خشنودي من روزه گرفته ،شما همه به او انعام داديد كرم و لطف من بيش از شماهاست ،من روز قيامت بهشت را به حسين وا ميگذارم هر كس به قدر پر پشه اي دلش در عزاي حسين سوخته او را بيامرزم و بهشت را بر او واجب مبگردانم من بهشت را با حوريان و غلامان و اشجار و طيور و قصور به او بخشيدم "

جمعه دیگر

عصریک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم، بنویسم،

که چراعشق به انسان نرسیدست،

چراآب به گلدان نرسیدست،

وهنوزم که هنوز است ،

غم عشق به پایان نرسیدست،

بگوحافظ دلخسته زشیرازبیاید، بنویسد:

که هنوزم که هنوزاست ،

غم عشق به پایان نرسیدست؟

چرایوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟

 چراکلبه ی احزان به گلستان نرسیدست،؟

 عصراین جمعه ی دلگیر

،وجودتوکنار دل هربیدل آشفته شود حس،!!

                                      کجائی گل نرگس؟؟؟

عید غدیر مبارک

یک روز دلم به جشن مولا امیر می رفت

                     در عید غدیر خم به صحرا می رفت

هرکوه که در برابرم می دیدم

                     چون دست علی بود که بالا میرفت